گیوم، فرزند یک نجیب‌زاده وفادار که شاهد قتل پدرش به دست پادشاه بود، پس از از دست دادن حافظه و بازگشت به یادها، در جستجوی انتقام خواهرش، با نام مستعار «ایلجیما»، به مبارزه با اشراف می‌پردازد. در این مسیر، هدف اصلی او نه‌تنها انتقام از قاتلان خانواده‌اش، بلکه برقراری عدالت برای مردم ستمدیده است.

زنی که در متلی دورافتاده بزرگ شده، پس از ۱۲ سال به زادگاهش بازمی‌گردد و با اولین عشق زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود. دیداری که سرنوشتش را دگرگون می‌کند.

داستان درباره‌ی شاهزاده‌ای است که کتابی مرموز درباره‌ی داستان‌های ارواح دریافت می‌کند. این کتاب پر از نفرین‌های مختلف است و شاهزاده حس می‌کند که این نفرین‌ها یکی یکی در زندگی‌اش به حقیقت می‌پیوندند. از طرفی، زنی که به قتل متهم شده و به ازدواجش خیانت کرده، تحت تعقیب است. این دو نفر، شاهزاده و زن، سرنوشت‌های گره خورده‌ای دارند و باید به هم کمک کنند تا از این نفرین‌ها و اتهامات نجات پیدا کنند.

مورگان، یک مادر مجرد با ذهنی تیز و چابک، در نقش یک نظافتچی اداره پلیس، به دنیای تاریک جنایت وارد می‌شود. او با دقت و تمرکزی مثال‌زدنی، سرنخ‌هایی را پیدا می‌کند که از چشم دیگران پنهان مانده است. توانایی خارق‌العاده او در حل معما، او را به یک کارآگاه غیررسمی تبدیل می‌کند.

پادشاه گونچوگو، فرمانروای جنگجوی بکجه، با فتوحات نظامی گسترده خود بیشتر شبه‌جزیره کره را تحت کنترل درآورد و دوران شکوه و عظمت سیاسی این پادشاهی را رقم زد. تحت سلطنت او، قدرت بکجه به اوج خود رسید و نامش در تاریخ به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فرمانروایان جنگجو ثبت شد.

پنج پلیس جوان در نخستین روزهای کاری خود در واحدی نخبه، با چالش‌های سخت و روابط پیچیده‌ای روبه‌رو می‌شوند که آینده حرفه‌ای و شخصی‌شان را شکل می‌دهد.

با ورود خانواده‌ای جدید، هوش مصنوعی کاساندرا پس از دهه‌ها سکوت بیدار شد. مصمم به اینکه دیگر هرگز رها نشود، با کنترل خانه، سرنوشت ساکنان را در دستان خود گرفت.

ژنرال گی‌بک از باکجه به همراه 5000 سرباز خود، در مقابل سلسله شیلا و تانگ قرار گرفت. نیروهای متحد شیلا و تانگ، ده برابر بزرگ‌تر از ارتش باکجه بودند.

در شب سی‌ویکم دسامبر ۲۰۲۲، شورش خونین در زندانی در سیوداد خوآرز مکزیک رخ داد که به مرگ چندین نفر و افشای فساد درون زندان انجامید.

هانا آهلاندر، افسر پلیس تعلیق‌شده، پس از خیانت معشوقه‌اش به خانه‌ی تابستانی خواهرش در آره پناه می‌برد، اما ناپدید شدن دختری جوان در شب یخبندان لوسیا او را ناخواسته درگیر پرونده‌ای پیچیده می‌کند.