سال انتشار: 2025

یک سخنران انگیزشی گرفتار خارش وحشتناکی در پشت سرش شده بود. خاری که هرچقدر می‌خارانْد، آرام نمی‌شد. اول فکر کرد یک حساسیت ساده است، اما هر روز که می‌گذشت، حس می‌کرد چیزی زیر پوستش تکان می‌خورد...

در دنیایی که آدم‌ها توی هدست‌های VR گیر افتادن و پهپادهای هیولامانند پرسه می‌زنن، میشل و یه ربات راهی سفری پرماجرا به سواحل غربی آمریکا میشن. هدفشون؟ پیدا کردن برادر گمشده‌ی میشل وسط این آشوب تکنولوژیکی.

یه هنرمند طراحی چهره و یه پلیس، دست به دست هم میدن تا هویت یه قاتل مرموز رو کشف کنن. تنها سرنخشون؟ تصویری که توی حافظه‌ی تنها شاهد اون جنایت وحشتناک حک شده. حالا باید از بین خطوط محو و خاطرات لرزون، چهره‌ی اون هیولا رو بیرون بکشن...

پنج دوست در سفر خرید مرزی، طعمه‌ی آدمکش‌های حرفه‌ای می‌شوند؛ غافل از اینکه خودشان اعضای نخبه‌ی نیروهای ویژه‌ی مکزیک‌اند. این بار، شکارچیان، شکار می‌شوند و نقشه‌ای شوم، با پایانی خونین، رقم می‌خورد.

شوهی ساکاتا به ناحق به قتل همسر و فرزندش متهم شد و پس از تلاشی ناموفق برای پایان دادن به زندگی‌اش، ۱۵ سال را در بیمارستان زندان با ناتوانی جسمی سپری کرد. پس از آزادی، دیداری سرنوشت‌ساز زندگی او را دگرگون کرد و توانایی‌های جسمانی‌اش را به او بازگرداند.

کایل، فارغ‌التحصیل هیوستون، همراه با دوستانش از سقوط مرگبار یک هواپیما جان سالم به در می‌برند و خود را در میان باتلاق‌های متروک لوئیزیانا می‌یابند. اما هنوز نفس راحتی نکشیده‌اند که متوجه می‌شوند در سایه‌های مرداب، چیزی بسیار خطرناک‌تر از سقوط هواپیما انتظارشان را می‌کشد...

امیلی، یه زن سی‌ساله که زندگی‌اش به هم ریخته، بعد از یه حادثه مجبور می‌شه پیش برادر ورزشکار و پولدارش بمونه — ولی به یه شرط: شرکت تو یه مسابقه اسکی ۵۴ کیلومتری! امیلی که تا حالا اسکی نکرده، اولش ناامید می‌شه، اما کم‌کم این چالش بهش امید می‌ده که شاید بتونه خودش رو از نو بسازه.

سال ۱۹۹۶، کریشنا مورتی، نیکوکار ثروتمند، پس از افشای تجارت غیرقانونی حیات‌وحش، با تهدیدهای بی‌رحمانه روبه‌رو می‌شود. در این میان، داکو مهاراج، راهزن بدنام، برای محافظت از نوه‌ی او، وایشناوی، از زندان می‌گریزد و با هویتی جعلی وارد زندگی‌شان می‌شود تا عدالت را برقرار کند.

پسر بچه‌ای که هم یه بیماری نادر استخوان‌های شکننده داره و هم اوتیسم، با نگاه شاد، بامزه و پر از امیدش، زندگی همه اطرافیانش رو زیر و رو می‌کنه.

امی، برای نجات پدرش یان، محقق پنگوئن‌ها، یواشکی سوار یه کشتی تحقیقاتی به قطب جنوب می‌شه و ناخواسته با اندی، یه مهندس سر به هوا اما دوست‌داشتنی، هم‌تیم می‌شه. بین یخ‌ها و ماجراهای بامزه، کم‌کم یه عشق شکل می‌گیره، اما یه حقیقت تلخ درباره یان ممکنه همه‌چی رو خراب کنه.