سال انتشار: 2024

وسط جنگ خونین بوشین، یه گروه جورواجور از خلافکارا و سامورایی‌ها، تو یه قلعه سنگر گرفتن. جنگشون وقتی شروع شد که منافع قبیله‌ی شیباتا، شوگونات و حکومت جدید بهم گره خورد و چاره‌ای جز ایستادگی نداشتن.

در دامنه‌ی تپه‌ای زیبا و سرسبز، باغبانی پیر (اُلدریخ کایزر) همراه با همسرش زندگی ساده و آرامی دارند. آن‌ها با عشق و حوصله از باغ کوچک‌شان مراقبت می‌کنند، جایی که هر گل و درخت، شاهد روزهای خوش و بی‌دغدغه‌ی آن‌هاست. اما این آرامش دیری نمی‌پاید… صاحب جدیدی از راه می‌رسد، و با خود طوفانی از تغییرات به همراه می‌آورد.

بررسی می کند که مردم تا چه حد می توانند خود را نجات دهند وقتی ثروت که جهان را دور می زند ، پس از تهدید یک بیماری عجیب و غریب ، خطرناک ترین کالای خود را به خطر می اندازد و هر نوع ثروت را به قتل می رساند.

داستانی پرهیجان درباره‌ی یک ماهیگیر در منطقه‌ی سری‌کاکولام که سرنوشتش ناگهان تغییر می‌کند! او در دل دریاهای آزاد، میان امواج خروشان، گرفتار نیروهای پاکستانی می‌شود. حالا باید برای زنده ماندن بجنگد، راهی برای فرار پیدا کند و به خانه بازگردد. آیا او از این مخمصه جان سالم به در خواهد برد؟

فیلم دردسر 2024 روایتگر داستان کانی، مردی بی‌گناه را روایت می‌کند که قربانی سیستم قضایی فاسد و توطئه‌های پشت پرده می‌شود. با محکومیت اشتباهی به قتل، کانی در دنیایی تاریک از فساد و جنایت گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند تا عدالت را به دست آورد.

کارتون شیشه گر داستان در مورد وینسنت و پدرش توماس را روایت می‌کند که درگیر جنگی می‌شوند که هیچ‌کدام نمی‌خواهند در آن سهمی داشته باشند. عشق میان وینسنت و آلیز، دختر سرهنگ ارتش، در دنیایی که ملی‌گرایی و جایگاه اجتماعی بیشتر از هنر و آزادی اندیشه ارزش دارند، مورد چالش قرار می‌گیرد.

دکتر هالتون بعد از سال‌ها به شهر کوچیک کنار رودخونه برمی‌گرده تا به‌عنوان یه هیپنوتراپیست کار کنه. اما وقتی با یه پرونده‌ی عجیب روبه‌رو می‌شه، هم رازهای تاریک شهر فاش می‌شن، هم زخم‌های خودش...

یه مرد که از پایین‌ترین سطح دنیای جرم شروع کرده بود، کم‌کم بالا میاد و تبدیل به یکی از مهره‌های اصلی یه شبکه‌ی بزرگ قمار در سطح کشور می‌شه. این داستان از جایی شروع می‌شه که مرد عادی‌ای با دنیای خلاف آشنا می‌شه و به مرور زمان توی این بازی پیچیده و خطرناک جا باز می‌کنه.

یک شوهر سعی می‌کنه دل همسرش رو که به خاطر وظیفه خانوادگی باهاش ازدواج کرده، به دست بیاره. هر روز تلاش می‌کنه تا نشان بده که لیاقت عشق واقعی اون رو داره، اما فاصله عاطفی همچنان باقی می‌مونه.

بهیما، یتیمی که رامانا بزرگش کرده، ناخواسته سر راه باند خطرناک «دراگون مانجو» قرار می‌گیره—قاچاقچی‌هایی که جون جوونای بی‌گناه رو به خطر می‌ندازن. از طرف دیگه، وزیرای فاسد هم از آدمای فقیر برای جاه‌طلبی‌های سیاسی‌شون سوءاستفاده می‌کنن، و حالا بهیما باید بین تاریکی و عدالت راهی پیدا کنه.