سال انتشار: 2024

پس از 20 سال، اودیسئوس سرانجام به ایتاکا بازمی‌گردد، جایی که همسرش در بند خواستگارانی گرفتار است که برای تصاحب تاج و تخت رقابت می‌کنند، و پسرش در معرض خطر مرگ به دست آنان قرار دارد. اودیسئوس برای بازپس‌گیری خانواده‌اش و آنچه در این سال‌ها از دست داده است، ناگزیر است بار دیگر نیروی از دست‌رفته خویش را بازیابد و در برابر دشمنان ایستادگی کند.

یک نویسنده جوان و جاه‌طلب، حتی زمانی که بهترین دوست و رقیب مناظره‌اش دچار حمله قلبی می‌شود، حاضر به ترک صحنه نمی‌شود. این تصمیم او را به ورطه وسواس بر سر رقیب جدیدش می‌کشاند و شکاف عمیقی میان او و همسر بیمار و ناامیدش ایجاد می‌کند.

میزا فوجیساوا هر ماه با سندروم PMS دست و پنجه نرم می‌کند. در این روزها، او تلاش می‌کند با تحریک‌پذیری غیرقابل‌کنترل خود کنار بیاید و همکارانش را در محیط کار درک کند. یک روز..

در دل روزهای تکراری حومه شهر، زنی که به پرورش فرزند کوچک خود مشغول است، نیرویی خام و قدرتمند را در خود کشف می‌کند؛ نیرویی که از عمق مادری برمی‌خیزد. اما هرچه بیشتر به این حس نزدیک می‌شود، با نشانه‌های عجیب و غیرقابل‌انکاری مواجه می‌شود. آیا او واقعاً به موجودی دیگر، به یک سگ، تبدیل می‌شود؟ ماجراجویی او میان واقعیت و خیال آغاز شده است!

در میان روزگاری تیره و پرآشوب، مریم، دختری جوان، با راز بارداری‌ای آسمانی روبرو می‌شود و از سوی همگان رانده می‌شود. پادشاه هیرودس، سرمست از عطش قدرت، به خون نوزادی تشنه است که گمان می‌کند تخت و تاج او را تهدید می‌کند.

جون وو، غریبه‌ای که مدعی است آینده جئونگ یون را دیده، به او هشدار می‌دهد که در شش ساعت آینده به قتل خواهد رسید. در حالی که او برای جلوگیری از سرنوشتش تلاش می‌کند، متوجه می‌شود جون وو با قتل‌های زنجیره‌ای اخیر مرتبط است و نمی‌داند او ناجی است یا دشمن.

عشق یک مرد به زنی مرموز، او را به ورطهٔ تاریکی می‌کشاند. او با وقایع ترسناک، ناپدید شدن‌ها و شکست‌های عشقی دست و پنجه نرم می‌کند و در عین حال با تمام وجود تلاش می‌کند تا حقیقت پنهان در پس چهرهٔ مرموز این زن را فاش کند.

یک زندانی تازه آزاد شده (دنی ترخو) از یک جادوگر مکزیکی می‌خواهد تا گروه قدیمی‌اش را از قبر زنده کند تا به او در نجات مزرعه یک زن از دست یک قاچاقچی بی‌رحم مواد مخدر کمک کنند.

در اعماق شب‌های سرد و خاموش، زنی جوان با گذشته‌ای تسخیرشده، با خون‌آشامی ترسناک مواجه می‌شود که نگاهش همچون چاقویی در قلب او فرو می‌رود. این شیفتگی مرگبار، هیولایی از وحشت را آزاد می‌کند که هرجا می‌رود، جز سایه‌ای از نابودی باقی نمی‌گذارد.

ورود یک مأمور اطلاعاتی به کالج رود، پرده از فساد سیاستمداری برمی‌دارد که نسل‌ها از جوانان برای اهدافش سوءاستفاده کرده است. رهبران دانشجویی در نبردی الهام‌گرفته از واقعیت، علیه این بازی کثیف قیام می‌کنند.