سال انتشار: 2024

موفاسا، توله شیر گم شده و تنها، به طور اتفاقی با تاکا، شیر نجیبی که وارث یک پادشاهی قدرتمنده، آشنا میشه. این دیدار تصادفی، سرنوشت هر دوی شون رو تغییر میده. موفاسا که دنبال خونه و خانواده‌شه، به گروهی از موجودات عجیب و غریب می‌پیونده که هر کدوم دنبال یه چیزی تو زندگی هستن. این گروه نامتعارف، در سفری پرماجرا به دنبال کشف هویت واقعی خودشونن و در این مسیر، با چالش‌های بزرگی روبرو میشن.

سامسون ظاهراً زندگی کاملی دارد، اما در دلش حسرت نجات برادر مبارزش را می‌خورد. حالا با بیماری یکی از شاگردانش، فرصتی برای بازگشت به میدان و اثبات اینکه هنوز قهرمان است، پیدا کرده!

متهم به قتلی وحشیانه، کابوراگی پس از ۴۸۸ روز فرار در ژاپن همچنان معمایی مرموز برای کارآگاه ماتانوکی باقی مانده است.

فیلم خارجی Vanished Into the Night داستان از هم پاشیدن یک زندگی مشترک را به تصویر می کشد که مرد درگیر پروسه طلاق است اما در این حین فرزندان مشترکشان ناگهان مفقود میشوند و ...

در سال 1944، در ورمیگلیو، دهکده‌ای کوهستانی که جنگ افقی دوردست اما همواره حاضر است، ورود پیترو، سربازی که از جنگ فرار کرده، دینامیک خانواده بزرگ معلم محلی را بر هم می‌زند و آنها را برای همیشه تغییر می‌دهد. عشق میان پیترو و لوسیا، دختر بزرگ خانواده، به ازدواج و سرنوشتی غیرمنتظره می‌انجامد.

مردی که زودتر از موعد از زندان آزاد شده، به اجبار وارد گروهی مخفی می‌شود، اما در نخستین روز، پنج همراهش کشته می‌شوند. اکنون، بی‌آنکه بداند رازش فاش شده یا نه، باید رو در رو با دشمنانی بایستد که برای جاسوسی از آن‌ها فرستاده شده بود.

پس از تصادفی وحشتناک، لورا آنا که زندگی‌ای پرجنب‌وجوش داشت، با فلج شدن همیشگی‌اش روبه‌رو شد، در حالی که عشقش جوجو تنها جراحاتی سطحی برداشت، و سرنوشت‌شان را برای همیشه تغییر داد.

وایت مدرن از یک افسانه‌ی کلاسیک، شاهزاده‌ای جسور توسط جادوگری پلید ربوده می‌شود. نامزد فرهیخته‌اش، که بیش از هر چیز به قدرت هوش و دانش خود تکیه دارد، سفری پرماجرا را آغاز می‌کند تا او را بیابد.

یورکشایر، ۱۸۹۸. زنی داغدار همراه با پسرش به خانه‌ی متروکه‌ی همسر سابقش بازمی‌گردد؛ مردی که به‌تازگی جسدش را پیدا کرده‌اند. او به امید ساختن زندگی‌ای جدید در میان دیوارهای قدیمی خانه قدم می‌گذارد، اما خیلی زود متوجه می‌شود که آن‌ها در این خانه تنها نیستند…

هر شب، وحشت در دلش زبانه می‌کشید. مرد جوان، گرفتار در دام شک و هراس، احساس می‌کرد که سایه‌ای ناپیدا در تاریکی خانه‌اش پرسه می‌زند. هر شب که می‌گذشت، بیشتر به این باور می‌رسید که کسی، یا چیزی، بی‌صدا وارد خانه‌اش می‌شود…